سه سالی هست که خانه دار شده ایم و در محلهای در غرب پایتخت و در واحد آخر یک ساختمان قدیمیسه واحده در انتهای کوچهای خلوت سکونت داریم. واحد دوم ما حاج خانم و حاج آقایی ساکن هستند که در حال حاضر یک دختر و یک پسر مجرد دارند. پسرشان حدود سی سال دارد و به زحمت مدرک کارشناسی اش را بعد از چندین سال از یکی از شعبات دانشگاه آزاد در ورامین( به گمانم )اخذ کرده است. همان اوایل سکونتمان در این خانه، بسیار اتفاق افتاده بود که پسر همسایه از دانشگاه میآمد و پشت در میماند. اولین جایی که میآمد دم در خانهی ما بود و از ما طلب تلفن میکرد تا به مادرش زنگ بزند و بگوید پس شماها کجایین؟ موبایل داشت ولی به قول خودش شارژ نداشت. حال نمیدانم شارژ باتری منظورش بود یا شارژ پولی. یک بار هم دم در خانه امان آمد و پول طلب کرد تا آژانس بگیرد و به پیش مادرش که مهمان خانهای بودند برود. بماند که پول درسته دادیم و پول سکهای و چندین اسکناس پاره تحویل گرفتیم🤣
یه پیشنهاد خوب ۹ بازدید : 359
سه شنبه 19 اسفند 1398 زمان : 19:46